۱۳۸۸ اسفند ۲۷, پنجشنبه




گاهی وقتها آدم دلش می خواد دیگران رو قضاوت کنه . یعنی نتیجه قضاوت هاش رو به طرف بگه . به طرف و به طرف و به طرف . یعنی این طرف ها انقدر زیادن که آخرش میگی بیخیال . من نه حوصله دارم نه توان طرف شدن با این طرف ها . این کلمه ی یعنی ازدهن مانیفتاد . بعد از یکسال یعنی یعنی کردن تمام تلاشم رو کردم تا در ادبیاتم از کلمه یعنی استفاده نکنم . اما همش برمیگرده . اما سوالی که ذهن من رو مشغول کرده یک سوال نیست . یعنی یک مسئله است . چند وقت پیش دقت کردم و دیدم که من هیچ خاطره ثبت شده تصویری ای ندارم . یعنی هیچ عکسی ندارم که خودم توش باشم و بیانگر وجودم در مکان خاصی باشه . اما نوشته تا دلت بخواد . این بلاگ هم همینطوری نوشتم الکی تا بدونم یک روز به چه چیزهایی فکر کردم .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر