۱۳۸۸ بهمن ۱۴, چهارشنبه


وای درد داره . آخ درد داره . آی سوزش داره .

چی بگم ؟ سینمای ایران . اگر حرف بزنی متهم میشی به غربی بودن و ایدآل گرایی مفرط و فلسفه زدگی (همون چیزی که بعضی ها به غلط بهش میگن روشنفکری )

اگر هم حرف نزنی . چهار تا فیلم که اصول وقواعد ساده فیلم سازی ندارن میشن شاهکار .

آدم چی بگه ؟

فقط همین . ده روز پشت سر هم روزی دو تا فیلم ایرانی می بینی اما یک شب از سر بی حوصلگی یک فیلم غیر ایرانی میذاری تا تو خلوت خودت ببینی و همین یک فیلم آنچنان تاثیری روت میذاره که بیست تا فیلم دیگه نذاشتن . به خدا بحث ، بحث ایرانی و خارجی اش نیست . بحث اینه که همه دنیا قبول کردن سینما هنر هفتمه غیر از فیلمسازان محترم ما . ربطی به سانسور و بودجه هم نداره . (البته سانسور در جای خودش موثر هست ) اما زمانی که این سانسور ها نبود هم اتفاق خاصی نیفتاد . به هر حال . هر کشوری چند تا فیلم ساز خوب داره اما مهم اینه که اون فیلم ساز خوبه چی میسازه . وقتی میبینی اون خوبها هم خیلی از قواعد رو رعایت نمی کنن . چی میشه گفت ؟ به هر جهت .

سینما = تصویر + صدا

نه دیالوگ + بازیگر .

حالا اینکه بازیگر کیه و چیه بماند .

ولی عجب فیلمی بود . حقا که لگوی جوایز کن روی پوستر فیلم واقعیه . عجب فیلمیه . حتی ایرادهای فیلم نامه اش هم قشنگه .

۱۳۸۸ بهمن ۱۲, دوشنبه

در زندگی

در زندگی زمان زیادی برای سکوت وجود دارد